نویسنده: علی صالحی بافقی
دسته بندی: بزرگسال
ناشر: نشر مرکز
وزن | کد کالا | سال چاپ | سایز / قطع | نوع جلد | شابک |
---|---|---|---|---|---|
0 | 329691 | 1398 | رقعي | شوميز | 9789642134328 |
گوشی اش را خاموش کرد و گذاشت توی جیبش. بلیت ها را از پیرمرد گرفت و چک کرد. صندلی های یک کوپه را کامل خریده بود. از پله های واگن سه بالا رفت. بعد دست دراز کرد و دست پیرمرد را گرفت که بالا برود. رفتند توی کوپه پنجم. پیرمرد نشست و آذر نشست رو به رویش. قطار که آرام راه افتاد، پیرمرد سرش را جلو آورد به سمت آذر، دستش را گرفت جلوی دهانش، دور و برش را نگاه کرد و آرام و گفت: «من و سید جفتمون عاشق هیتلر بودیم.»
دسترسی سریع
خدمات فرهنگان